جواب ترس ازاینکه مریض شوم ، ترس زبیماریهای مقاربتی،ترس از اینکه وابسته شوم ، ترس بابت ازدست دادن امنیت مالی و اینکه آبرویم درخطرقرار بگیرد و دیگران ترازم را بگیرند و در موردم قضاوت کنند و یا مورد کنترل قرار بگیرم ومهربدنامی و بلهوسی به پیشانیم بخورد و انگشت نما …
بیشتر بخوانید...قدم چهارم / سوال 37 چه تضادهایی در شخصیت من ، حفظ دوستی یا یک رابطه رومانتیک را برای من مشکل می سازد ؟
جواب ایمان نداشتن به اینگونه روابط ،خودکم بینی ویا خودبزرگ بینی، غرور وتوقع ، عدم درک طرف مقابل ، کنترل و قضاوت وسرزنش کردن مداوم ، رو شدن شخصیت های دروغینی که از خودم ارائه میدم ، سوء استفاده کردن و شهوترانی زیاد، موردسوءاستفاده واقع شدن ، زودسیرشدن از طرف …
بیشتر بخوانید...قدم چهارم / سوال 36 به خاطر ترسهایم ، چگونه خود را فریب داده ام یا به خودم کلک زده ام ؟
جواب خودم روبه مریضی وخواب میزدم ومیگفتم بعدا درستش میکنم،یاهیچکس که حواسش بمن نیست همیشه در تؤهم سیاست بودم و میگفتم این ترس نیست مدیریت است ، خنده های بیمورد میکردم بیشتر وقتم را در رابطه های ناسالم میگذراندم وبدنبال تفریح وکلوپ بازی بودم تا از رودرروشدن باترسهایم فرارکنم.. کارهایم …
بیشتر بخوانید...قدم چهارم / سوال 35 نگاه کردن به ، یا افشاء شدن چه چیز ، بیشترین ترس را در من بوجود می آورد ؟ فکر می کنم در این صورت ، چه اتفاقی رخ خواهد داد ؟قدم چهارم / سوال 35 نگاه کردن به ، یا افشاء شدن چه چیز ، بیشترین ترس را در من بوجود می آورد ؟ فکر می کنم در این صورت ، چه اتفاقی رخ خواهد داد ؟
جواب افشاء شدن خلاف هایی که کرده ام ویاقوانینی که زیرپاگذاشته ام روشدن روابطی که داشتم خصوصا رابطه های جنسی ام که عموما نادرست وناسالم بود ، ازبیرحمی ها وسنگدلی هایم سوءاستفاده هایی که کرده ام روشدن دروغهایی که گفته ام ، از روشدن شخصیت حقیقی و واقعی ام وافشاء …
بیشتر بخوانید...قدم چهارم / سوال 34 چگونه در برابر ترسهایم عکس العمل منفی و مخرب داشته ام ؟
جواب شدت خشم وعصبانیتم نسبت به خودم و دیگران بسیاربالا رفته و شدت میگرفت گاهی اوقات اقدام به شکستن چیزی و یا خودزنی و خودآزاری میکردم.. خودمحورمیشدم ومیخواستم انتقام ترسهام وترسوبودنم رو ازدیگران بگیرم گاهی اوقات هم مظلوم نمایی میکردم ، آرامشم رابکلی ازدست میدادم و سرشار ازکینه و نفرت …
بیشتر بخوانید...قدم چهارم / سوال 33 چه کارهایی برای پوشیده نگه داشتن ترسهایم انجام می دهم ؟
جواب سعی میکنم با گذشته ام زندگی کنم ،بیشترترسهای من برمیگردد به گذشته من ، تظاهر به نترسیدن میکنم و ترسهایم را انکار ، سرکوب ویا خفه میکنم و خودم رو خونسرد نشون میدم خودم روبه بی اعتنایی ندیدن ونشنیدن میزنم .. سعی میکنم به چیزهای خوب فکرکنم گاهی اوقات …
بیشتر بخوانید...قدم چهارم / سوال 32 ازچه چیز یا چه کسی می ترسم ؟ چرا ؟
جواب ترس ازاین دارم که کاری کنم خداوند مرا بحال خودرهاکند ، یا من بواسطه لذت طلبی ها زیادهخواهی ها و افراط و تفریط هایم خدارافراموش کنم،ازلغزش کردن، از دست دادن آبرو و اعتبار و سلامتی ام، از بی پولی و بیکاری و باری به هرجهت زندگی کردن.. ترس از …
بیشتر بخوانید...قدم چهارم / سوال 31 رفتار من چگونه به افزوده شدن احساس گناه و خجالت در من کمک میکند ؟
جواب به جای طلب بخشش نا صادقی می کردم اشتباهات خود را نمی پذیرفتم تمام اینها بیشتر به افزوده شدن گناه وخجالت در من میشد .. هر گاه زیر بنای آن گناه و ترس ، خود محورانه باشد این احساس دردرونم زنده خواهد شد بها دادن به احساس گناه وخجالت …
بیشتر بخوانید...قدم چهارم / سوال 30 در آن شرایطی که من در آن نقش داشته ام ، انگیزه هایم چه بودند ، و یا چه اعتقاد و باوری باعث شد که بدانگونه عمل کنم ؟
جواب گاهی شرایطی که من در به وجود آوردن آن گناه و خجالت نقشی داشته ام از روی نواقص اخلاقی بوده . مثل حق به جانبی لذت طلبی شهرت طلبی ، خودخواهی و خود محوری ، شهوترانی ، تاییدطلبی و مقایسه خودم با دیگران… احساس گناه از یک اشتباه ، …
بیشتر بخوانید...قدم چهارم / سوال 29 کدامیک از این شرایط بدون آن که من در بوجود آمدنش نقشی داشته باشم ، باعث احساس خجالت در من شده ؟
جواب دونوع احساس خجالت وجود دارد اولی مربوط بخودم وکارهایم و رفتاریست که برخلاف تمامی اصول و اعتقادات و باورهایم انجام میدهم که واقعی است مانند رابطه نادرستم .. و دوم مربوط به دیگران است که ما در آن هیچ نقشی نداریم اما بواسطه حضور و نظاره گر بودنمان دچاراحساس …
بیشتر بخوانید...