قسمت دیوانگی من به من چنین دستوری می دهد.. 1- هر گاه بخواهم با چیزی خارج از خودم به تعادل برسم لغزش خواهم کرد… 2- هر گاه به پوچی برسم دنبال چیزی خارجی می گردم که مرا کامل کند و فکر می کنم که اگر نباشد به مشکل بر خواهم …
بیشتر بخوانید...قدم دوم/ سوال 7 تعادل زندگی من چگونه بر هم خورده است؟
هرگاه بدون مشورت کاری را انجام میدهم از تعادل خارج خواهم شد و لحظه ای که به خودم میگم که بهترین و عاقلترین منم، ونیازی به مشورت ندارم درست در همین لحظه است که خود محوری من به اوج خود میرسد… و تعادلی که فکر میکردم را از دست میدهم …
بیشتر بخوانید...قدم دوم/ سوال 6 چگونه در برابر مسائل و چیزهای مختلف ، عکس العمل افراطی یا تفریطی از خود بروز داده ام؟
افراط یعنی زیاده روی در کاری تفریط یعنی کم کاری کردن در کاری افراط و تفریط زاییده فکرمعتاد گونه است ،کارهای من تابع این طرز تفکر است. هر کاری را بخاطر افراط وتفریط نیمه کاره رها کردم.. در مصرف مواد افراطی بودم. در محبت کردن افراط و تفریط میکردم، در …
بیشتر بخوانید...قدم دوم / سوال 5 آیا در زمان مصرف به خود یا دیگران صدمه جسمی و فیزیکی رسانده ام؟
چون رفتارم تحت تاثیر مواد مخدر بود و از روی عقل نبود صدمه زدن هم ماهیت مواد مخدر بود و صدمه زدن هم کار عادی معتاد است… مصرف کننده به اولین کسی که صدمه می زند خودش است ، از دندان ، معده روده ، تیپ وقیافه ظاهری، الان با …
بیشتر بخوانید...قدم دوم/ سوال 4 آیا به واسطه اعتیادم ، تصمیمات دیوانه وار گرفته ام؟ آیا به خاطر مصرف ، کاری را رها کرده ام ، دوستی یا رابطه ای را بهم زده ام ، یا دست از هدفی برداشته ام؟
بله. تصمیمات دیوانه وار جزیی از زندگی من شده بود، ریسک های خطر ناک برای تهیه مواد، قبول پیشنهادهای مرگ آور در مصرف مواد،استفاده از مواد صنعتی و دارو درمانی بخش خیلی کوچکی از تصمیمات دیوانه وار من بود… بخاطر مصرف مواد خیلی از کارهایم را ناتمام رها کرده و …
بیشتر بخوانید...قدم دوم / سوال 3 چه کار هایی کرده ام که حالا وقتی به آن ها نگاه می کنم ، باورم نمی شود که من واقعاً چنین کاری را کرده باشم؟ آیا خود را در شرایط خطر ناکی جهت تهیه مواد مخدر قرار داده ام؟ آیا رفتار هایی کرده ام که حالا از آن خجالت زده باشم؟ چگونگی آن شرایط را توضیح دهید .
بخش اول سوال: من کارهایی انجام داده ام که وقتی به آنها فکر میکنم میبینم هیچ دیوانه ای انجام نداده است چرا که اصلا به عواقب آنها نگاه نمی کردم و در گیر اجبار بودم…!!! بخش دوم سوال: بخاطر تهیه مصرف خود را در شرایط خاص و بسیار خطرناک قرار …
بیشتر بخوانید...قدم دوم/ سوال 2 آیا اعتقاد داشتم که می توانم مصرفم را کنترل کنم؟ چند مثال در مورد تجربه خود با کنترل کردن و چگونگی ناموفق بودتان بزنید .
من به هیچ عنوان کنترل گر خوبی نیستم ، چون اراده ای از خود نداشتم .به علم تجربه می دانستم این کار برای من سود داره اما نمی توانستم تا آخر بروم تمام کنم در عوض کاری که ضرر داشت اما در کنارش لذت هم بود تا آخر همراه او …
بیشتر بخوانید...قدم دوم/ سوال 1 امروز من به چه چیز هایی امید دارم؟
امید به راهی که قدم در آن گذاشته ام و امید به اینکه برایم کار میکند، امید به باز گشت سلامت عقل… امید به نداشتن جنگ ، امید به آزادی از اسارت مواد، امید به پیدا کردن راهی برای زندگی، امید به سلامت روح و روان ، امید به بهبودی …
بیشتر بخوانید...سوال 69/ قدم 1 راهنمای کارکرد قدم دانش و تجربه من چگونه بر روی کارکردن این قدم تاثیر گذاشته است؟
تجربه های دردناک زمان مصرف را به یاد دارم و دانشی که همراه با آگاهی نباشد به درد من نمی خورد و هر دانشی که ما را در بهبودی نگه دارد خوب است… تاثیراتی که دانش و تجربه من بر روی این قدم می گذارد این است که تا کنون …
بیشتر بخوانید...سوال 68/ قدم1 درک من از قدم یک چیست؟
قدم یک ابتدا و شروع برنامه بهبودی و سر فصل قدم های دوازده گانه است… ما در قدم یک با واقعیتی به نام بیماری اعتیاد آشناشدیم و پذیرفتیم یک بیمار هستیم که باید تا آخر عمرمان از خود مراقبت کنیم چرا که ما در مقابل بیماری اعتیاد مواد مخدر عاجزیم… …
بیشتر بخوانید...