قدم اول

بله بخاطر بیماری اعتیادم و عدم شناخت نسبت به بیماریم و استفاده نکردن از روشن بینی و از روی عصبانیت”خشم”خودمحوری” بددهنی”کنترل”مقایسه و تفاوتها به خود ودیگران صدمه رسانده ام.. چرا که من توان دیدن شعاع بیماریم را نداشتم و گستر ده گی آنرا نمی پذیرفتم..!! من چه ازطریق استفاده از …

بله بی تفاوتی قسمتی از بیماری من است که وقتی نواقصم شروع به فعالیت میکند در مجموع به بی تفاوتی میرسد.. بی تفاوتی همان خطر جدی برای من است که به دلیل داشتن بیماری اعتیاد برایم به وجود می آید و در زندگی شخصی و جامعه ام می تواند برایم …

موضع بی تفاوتی در مورد خود و خانواده مرتبط به زمان مصرف و گذشته بود ، اکنون باید روی بیماریم کار کنم و علایم بیماری را از خود وخانواده ام دور کنم.. از نظر روحی روانی و احساسی و عاطفی به خانواده اجازه بدهم احساسات شان را بیان کنند و …

وضعیت بحران زا یک وضعیت فکری غیر قابل اداره است و معمولا از واقعیت بدور است… هر زمان افکار بحران زا را حفظ کرده ام انرژی فکری و جسمی ام به تحلیل رفته و بخاطر ترسهایم شروع به کنترل مقایسه و سرزنش دیگران کرده ام و تصمیم های عجولانه گرفته …

جواب ۱ اگر بجز بله پاسخ دیگر بدهم با خودم صادق نیستم من هر گونه اعتراض چه بجا و چه نابجا را توهین و ترور شخصیت می دانستم .. چون پذیرش اینکه من انسانم و ممکن است اشتباه کنم را نداشتم خود را عقل کل می دانستم و همیشه موضع …

بله کاملا بهم می ریزم وهیچ انگیزه ای برای ادامه ویا انجام کارها ندارم و شروع به مقایسه و کنترل دیگران میکنم و از دیگران بخاطر اینکه مسائلم طبق نقشه پیش نرفته شکوه وشکایت میکنم و با فرافکنی ناکامی هایم را به گردن دیگران انداخته وحتی از خدا هم شکایت …

مفهوم کلی این سوال شناسایی اعمال بیمار گونه من است و تداخلی در کارهایم به جهت نداشتن نظم و فکر و اندیشه به وجود می آورند و باعث نیمه تمام ماندن بعضی کارهایم شده.. و عدم مسئولیت پذیری درکارهایم را به همراه دارد و نمی توانم مسئولیت های روز مره …

خیر.. گاهی برآورده کردن نیاز دیگران به صورت افراط وتفریط در می آمد باید سعی کنم بدون افراط و تفریط اولویت بندی کنم.. اول نیاز خود و خانواده بعد فامیل و دوستان و بعد نیاز اطرافیان ؛ یادمان باشد که برای خوب بودن برای محبت کردن برای عشق ورزیدن خودم …

خواسته های من هوای نفس من و بخشی از بیماری من است، وقتیکه خود محوری میکنم وبر روی خواسته هایم اصرار می ورزم وسعی در رسیدن به خواسته هایم میکنم یعنی شرایط دیگران برایم مهم نیست واین خواسته ها تبدیل به خود خواهی میشود.. وقتیکه به خواسته هایم نمی رسم …

به خاطر اعتیاد وخسارتهایی که به محیط وافراد پیرامون خود زدیم بیشتر دوستان سالم را از دست دادیم با عود بیماری یکی یکی دوستان از کنارمان رفتند و به شدت بیماری و به مرور زمان در انتخاب دوست اختیار را از دست ما گرفتند.. وکم کم با دوستان مصرف کننده …