جواب
عدم توانایی وعدم تمایلم اینکه هیچوقت نتونستم احساس درونیم رابیان کنم و خود واقعیم رو تو شرایط واقعی زندگیم بپذیرم ، همیشه در رویا و تؤهم بودم ..
دیگر قدرت و توانایی دیدن خود واقعی ام را نداشتم و فقط میخواستم ازخودم فرار کنم وهمرنگ جماعت بشم ..
همیشه اذیت میشدم از بی حرمتی ها وبی احترامی ها وبیگاری کردنها و باج دادنها ، اما رو دربایستی و خجالت و نپذیرفتن واقعیت وجودی خودم و شرایط موجودم فقط باعث بوجود آمدن رنجش برایم میشد..و با فکر کردن به آن دامنه رنجش هایم بیشترمیشد..!