موضع بی تفاوتی در مورد خود و خانواده مرتبط به زمان مصرف و گذشته بود ، اکنون باید روی بیماریم کار کنم و علایم بیماری را از خود وخانواده ام دور کنم..
از نظر روحی روانی و احساسی و عاطفی به خانواده اجازه بدهم احساسات شان را بیان کنند و در مورد مسائل احساسی و عاطفی، آنها را نصیحت و ارشاد نکنم، وقت بگزارم با علاقه گوش کنم و شرایط را برای رشد احساسی عاطفی و فکری برای آنها فراهم کنم..
از نواقص شخصیم فاصله بیگیرم وحسنهای شخصیم را افزایش دهم ترس اظطراب نگرانی و آشفتگی را از خود و خانواده دورکنم..!!
جواب ۲
زمانی که من در نقطه ی مقابل بهبودیم قرار میگیرم و افکار بحران زا و انحرافات فکری را حفظ کنم، در واقع عدم مسئولیت پذیری بی توجهی وبی اعتنایی نسبت به خود و فرزندانم و دیگران را دارم..
و توان دیدن بیماری ام را ندارم و احساسات دیگران را نمیتوانم درک کنم..!!