برای پاسخ بیاییم کلمه ” چرا ” و علامت سوال اخر را از سوال حذف کنیم ،
خیلی ساده جواب درون سوال نهفته است ،
برخلاف قول و قرار ها و دلایل خوب برای در حالت ترک باقی ماندن ” این فکر احمقانه … تمام دلایل خوب را کنار می زند.
قول و قرار ها :
- بخدا سوگند دیگر نمی کشم ،
- عهد پیمان میبستیم درمکانی مقدس ،
- هزاران دخیل بستن ها و قول و قرار با خودم ” من دیگر مصرف نمیکنم ، دزدی ، ناصادقی نمیکنم ، دیگر کنترل نمیکنم
- اگر ترک کردی برات زن ، ماشین و کار اماده میکنیم.
دلایل خوب :
- دیگر برده و اسیر چند گرم مواد نیستم
- التماس ساقی و مردم برای پول و تهیه مواد نمی کنم
- تحقیر نمیشوم ، بی ارزش نمی شوم
- میتوانم مثل یک انسان صاحب ابرو ، کار و خانواده شوم و …
اما یک فکر احمقانه …
حالا این دفعه بزن فقط یکبار ..
برای بیماری جسمی ، دندون درد و .. یک ذره استفاده کن
این بار دزدی کن دفعه اخره و …
چون من اگاهی و شناختی نسبت به بیماری اعتیاد نداشتم ( پیشرونده و لاعلاج است)
از وسوسه و قدرت اجبار اگاه نبودم،از عواقب وسوسه و بهادادن بان آگاه نبودم
هنوز به شکست کامل اقرار نکرده بودم دیگر قابلیت مصرف را از دست داده ام
همواره کلی توجیه و بهانه برای ادامه مصرف یا انجام کارهای از روی وسوسه مثل دزدی ، دروغگویی ، خیانت و … می اوردم و انکار من قدرتمند بود
وجود دستاویز و نقاطی که برای ادامه اعتیادم باقی گذاشته بودم
مثال : من شدم دو سال مواد میزنم ،
خونه خریدم میزنم ، من دیگ هنوز جا دارم
احساس توانایی و خود محوری که من می توانم کنترلی مصرف کنم و یا ماده ای دیگر را جایگزین کنم
در ادامه …
گاهی بعد از ترک مواد رفتارهای بیمارگونه من اوج گرفته مثل نواقص شخصیتی که نشانه عدم تعادل ، ترس و خودمحوری است ، میگوییم مواد نمیزنم بجای ان این رفتارها را می کنم
ناصادقی ، دروغ ، سربقیه رو کلاه گذاشتن کنترل کردن و ..
وجود انحراف فکری معتاد گونه به افکارم جهت می داد و منفی گرا میشدم
امروز از ((تنهایی و انزوا )) پرهیز میکنم و سریعا افکار خود را با درمیان گذاشتن با راهنما تصفیه کنم و روشن بین باشیم به صورت مثبت فکر کردن
امروز مشکل من بیماری اعتیاد است
سهم من آگاهی و شناخت است .
دیدگاهم به خودم بعد استارت قدم یک باز تر شده
دقیقا همینطور هست منصور جان. بعد از کارکرد هر قدم دیدگاه و دریچه افکار ما بازتر میشه
سلام و عرض ادب .
پاکی و آرامش ابدی برای شما می خواهم.