زیرابعدازگذشت چندصبائی که دربرنامه هستم هنوز قدرت تشخیص اراده شخصی ام را از اراده ی خداوند تشخیص نمی دهم درنتیجه دربیشترموارد مسیرم بدلیل عدم آگاهی ازمسیربهبودی دورمی شود.
ما در ظاهر خواسته ها و نیازهای مهمی داریم که برای اجابت وبرآورده شدن آنها دعامیکنیم که خیلی از اوقات اجابت آنها اصلابه صلاح مانیست.
مادراثر رشدمعنوی به مرورمتوجه میشویم که بایدبه نیازهای روحانی خودبیشترپاسخ دهیم،حالاتعریف جدیدی از ایمان ودرک خداوندپیداکرده ام وبه مرحله ای رسیده ام که میبینم بزرگترین نیازم آگاهی ازخواست واراده خداوند برای خودم وقدرت اجرایش میباشد.
حال علاوه براینکه دعامیکنم ازخواست واراده خداوندبرای خودم و زندگیم آگاه شوم ازاومیخواهم تاقدرت اجرایش راهم بمن بدهدتاازخصوصیاتی که داردبتوانم درمسیر رشدروحانی وخدمت استفاده کنم ،خصوصیاتی مانند:مهربانی وفروتنی وهمدلی وصداقت ودرستکاری وپشتکار وحوصله وصبروسرپوشی وحفظ گمنامی و…….
تابتوانم ازاین خصوصیات دربه اجرا درآوردن اراده نیروی برترم استفاده کنم،البته دراین مقوله منظورازقدرت اجرایش زور و نیرو و اجبار نمیباشد بلکه منظور، عشق ومحبت وتوان بروز دادن واجرای آن میباشد.
من همیشه اجرای اراده خداوند را به دیگران سفارش میکردم ولی زمانیکه نوبت خودم میشدعمل به این سفارش برای خودم خیلی سخت میشد،برای مثال به دیگران میگفتم ارتباط ناسالم نگذارید ولی خودم تادرشرایط قرارمیگرفتم انجام اراده خداوندرااصلانمیدیدم ،
ازاین روتلاش میکنم تاهمیشه در موقعیت های مختلف برای آگاهی از اراده خداوند و قدرت اجرایش برای خودم دعاکنم تا بتوانم اراده اش رادرزندگیم اجراکنم.
من باآگاهی از اراده خداوند و قدرت اجرایش فقط میتوانم خودم راتغییر دهم نه دیگران را.
دیگرجنگی ندارم ودر صلح و آشتی زندگی میکنم.
لازم است که بپذیرم همیشه نمیدانم بهترین چیز یا بهترین اتفاق برای من یا دیگران چیست وبه همین علت جویای آگاهی از اراده خداوندبرای خودوقدرت اجرایش میشوم.