جواب
در مورد خانواده ام واقعأ کم کاری کرده ام و سالهای سال مسئولیتها و کارهای خودم را به دوش آنها انداختم ، دوستیهای افلاطونیم را خیلی راحت فدای دوستیهای رومانتیکم میکردم …
به هیچ تعهدی پایبند نبودم نه به قول و قرارهایم ونه به حساب وکتابهایم ، یکسره درخودخواهی وخودمحوری بودم و به دنبال تاییدطلبی..
یکسره ازنواقصم استفاده میکردم که درترازنامه هاپیداکردم ، امروزه ازاصول روحانی استفاده میکنم اما به دلیل نداشتن تعادل ، حتی در استفاده از اصول روحانی هم افراط میکنم ، برای خانواده خرج نکردم حالا درخرج کردن افراط میکنم ، مسافرت نمیرفتیم حالا در سفر رفتن افراط میکنم ، در مهمانیها حاضر نمیشدم حالا یا مهمانی میدهم ویا مهمانی میروم..
من زمانی که بیماریم فعال میشود چه بارعایت اصول روحانی وچه بدون رعایت آن افراط وتفریط میکنم و بی تعادل هستم…
اما امروزه باکارکردن قدمها و رعایت اصول بهبودی سعی میکنم به تعهداتم پایبند باشم ، زیربنای روابط وترسهایم راپیداکنم و در موردآنها مشورت کرده و آگاهی کسب کنم…
ما با کارکردن این قدمها وگرفتن این ترازنامه ها وجاری کردن اصول درزندگیمان سعی میکنیم با یاری خداوند به یک تعادل نسبی دست پیدا کنیم..!!