جواب
بله ….چون دوست دارم بعضی از رنجش وکینه ها را همراه داشته باشم و دیگر ترسی که دارم آن است که شهامت بروز آنچه در درون دارم را ندارم …
بیماری اعتیاد ماهیت آن ترس است و بیشتر رفتارها ما ریشه اش ترس است …
اصلی ترین ترس توجیه غلط است که از قدم چهاربرای ما پیش آمد ، ما وقتی پذیرش خود را نداشته باشیم می ترسیم …
علت ترس از قدم چهارم ، نداشتن شناخت درست از این قدم است..
ترس از اینکه نتوانم قدم چهارم را تمام کنم ..
ترس از اینکه نقاب هایم بشکند و فروریزد و با خود واقعی ام مواجه شوم …
ترس از ماهیت بیماری اعتیاد ترس از قضاوت دیگران در مورد خود می ترسم..!!
جواب ۲
اگر کمی صداقت داشته باشم و به این نکته معترف که من بواسط یک سری از عوامل عاطفی، احساسی، اجتماعی،اقتصادی و فرهنگی که در من یک سری چار چوب و کلیشه ساخته بود و با یک سری عقده های روانی در گیر نموده بود. که این عقده ها باعث گرایش من به سمت مواد مخدر و تباه شدن زندگیم شده.از کارکرد این قدم نه تنهاترس ندارم بلکه استقبال هم می کنم ..
عدم مصرف مواد مخدر باعث حذف این عقده ها که نشده، ومن هنوز این بار ذهنی را دارم با خودم حمل می کنم،لذا قدم چهار بایستی برای من نقش یک جراحی روانی را بازی کند که بواسط آن از این رنج ها روانی و عاطفی خلاص شوم..
ابزار های گذشته اگر نافع بود که مرا در ورطه فلاکت و بدبختی حیران و سرگردان رها نمیکرد..!!