قدم یک مرا متوجه بیماری اعتیاد واثرات مخرب او درزندگی و غیرقابل اداره بودن آن کرد واین اولین مرحله تسلیم در بهبودی من بود و این نیاز به صداقت داشت . قدم دوم مرا متوجه کرد که خداوندی وجود دارد که می تواند به من کمک کند وکارکرد این قدم کمکم کرد تابااوارتباط برقرارکنم وتصمیمم را برحسب تمایل و اعتماد قبلی خودم در قدم سوم برای کمک گرفتن از خداوند بگیرم و متوجه شدم که می توان ازاین نیرو کمک گرفت وکوله بارمشکلات رابرزمین گذاشت .
چیزی که مانع جاری شدن اراده خداوند در زندگی من است اراده شخصی و نواقص و کمبود های من بود . قدم چهارم مرا با ابعاد مختلف وجودم ، الگوهای رفتاری غلط ، باورهای مخرب و احساسات و ترسهایم آشناکرد و باجایگاه اصلی خودم آشنا شدم(فروتنی)تانقش خودم راببینم وپی به واقعیت وجودم ببرم .
بااقرارآنهادرقدم پنجم به پذیرش اشتباهات و نواقص وجودم دست پیدا کردم و احساس صمیمیت من باخداوند وراهنما بیشتر شد . قدم شش مرامتوجه این مطلب کرد که نواقص اخلاقی من چیست واینکه خداوند حمایتگر است و به من کمک می کند . کارکرد همه این قدمها مرا در یک وضعیت روحانی مناسب قرار داد تا به فروتنی لازم دست پیدا کنم وقدم هفت را انجام دهم .