کلیه غرایض انسانی ، توانایی ها ، صفات ما و هر چیزی که بعنوان انسان حق استفاده از ان را داریم ، یعنی نیاز می گویند که با ” بی تعادلی ” از ان ها استفاده می کنیم و افراط یا تفریط در اجرای ان ها می شود.
هرچیزی که خداوند بما داده تا از ان در جهت یک زندگی ارام و رفع کمبودهایمان و حل مسائل و مشکلات استفاده کنیم ، نیاز می گویند .
بخاطر بیماری اعتیاد ، من سلامت عقل ندارم ، قدرت مدیریت و اداره خود و زندگی ام را ندارم و بخاطر وسوسه حق انتخاب ندارم بهمین دلیل زندگی من همیشه غیر قابل اداره می شود .
وقتی از نیاز بدلایل بالا استفاده افراطی و تفریطی کنیم ، محصول ان نواقص شخصیتی است .
چرا زندگی من همیشه غیر قابل اداره می شود ؟ چون با عدم تعادل در افکار احساسات و غرایض نقص خلق می شود و من در برابر ان عاجزم ، فقط خداوند می تواند بمن کمک کند تا در تعادل باشم و ارامش درونی داشته باشم.
سوال می خواهد ….
با نوشتن ترازنامه اخلاقی خود با نواقصم اشنا شوم ، ببینم تا انکار نکنم.
با نوشتن نواقص خود متوجه می شویم که این ها موریانه هایی بودند که از درون و بیرون ما را از بین می برند .
اگاهی از نواقص پیدا می کنیم و رفته رفته احساس نیاز می کنیم تا از ان ها رها شویم .
می خواهیم دوربین روی خود بیندازیم ، تا دلایل ترس ها ، رفتارهای ناسالم اجتماعی خود را بشناسیم ، چرا معتاد ماندیم ؟ چرا دزد شدیم ؟ چرا دروغگو شدیم ؟ چرا تبدیل شدیم به انچه که ما را انگل جامعه خطاب کردند و همیشه در حال حمل کردن چیزی بودیم یا رنجش ، یا خودازاری یا ترس و یا کینه و یا هرگز نمی توانیم با خانواده و اجتماع ارتباط برقرار کنیم ؟؟؟؟
جواب نواقص شخصیتی ماست .
نقص هم از روی استفاده بی تعادلی و عدم سلامت عقل است که خود نشانه ان است که اراده ما در دست بیماری است و دربرابرش عاجزیم .
این سوال می خواهد نواقص خود را بشناسیم ، ببینیم ، انکار نکنیم و اقرار کنیم تا در ادامه سهم خود را در قبال ان ایفا کنیم .