قسمت اول سوال
ما معتقدیم توقعات از هر دست و از هر قبیل که باشند فرقی نمیکند و با اصول بهبودی همخوانی ندارد ، ( مثل قضاوت کردن ، مقایسه
کردن ، و یا سرزنش کردن ) میماند و با معیارهای امروز ما از هر جنسی که باشد چه واقعگرایانه و چه غیر آن ، به هر صورت پیامدهای مثبتی در نهایت برایمان ندارد و از بیماری ما سرچشمه میگیرد…
ما اکنون بدون توقع بدنبال بهبودی خود هستیم زیرا بیماری خود را پذیرفته ایم و اگر بخواهیم از خودمان به هر ترتیب ، توقع داشته باشیم مجبوریم دست به قضاوت و یا مقایسه کردن خود با دیگران بزنیم ، این کار برای ما در نهایت سرخوردگی و نا امیدی و حال خرابی به همراه می آورد..
ما بطور روزانه به بهبودی خود عاری از هرگونه توقع ادامه میدهیم و تاکنون با حمایت از نیروی برتر توانسته ایم به پیشرفته های مهمی دست یابیم و در بسیاری از قسمت های مربوط به برگشت سلامت عقل دست یابیم که شواهد آن برای ما مسجعل می باشد…
قسمت دوم سوال
ما وقتی خود را از بند توقعات بیمارگونه رها میسازیم به این درک میرسیم که در فرایند بهبودی باید صبور باشیم و بطور روزانه متمرکز به روی بهبودی خود باشیم و ایمان داریم اتفاقات خوب در زمان مناسب برای ما رخ خواهد داد..
بدیهیست در این راه نباید عجول باشیم بقول کتاب که میگوید ما یک شبه بیمار نشده ایم ، بنابر این ما نیاز داریم تا همچنین در مسیر بهبودی گام برداریم ، ما باید مثل یک باغبان صبور باشیم و از نهال بهبودی خود مراقبت کنیم تا نهایتاً زمان میوه دادن آن فرا رسد…
و بقول کتاب پایه که میگوید: هرگز توان خود را در تغییر دادن خویش دست کم نگیر…!!!