این سوال،شخصیت شناسی است.
این سوال دوربین را روی خود می اندازد ، نوع نگرش من نسبت به خودم است.
هر انسانی از 2 نیروی مثبت و منفی
خیر و شر بهره مند است.
متناسب با فضایل اخلاقی ، کارهای نیک کرده ام و یا بواسطه نواقص
من بواسطه وسوسه و اجبار و خودمحوری همیشه انسان بدی بودم ولی برخلاف خواسته درونی ام رفتارهای معتادگونه از خود بروز می دادم.
همیشه محور اصلی تصمیماتم ، منافع شخصی بود ، باین خاطر همواره بدیگران صدمه می زدم. درواقع همیشه کارهای مثبت من هم یا بخاطر ترس بود و یا برای بدست اوردن چیزی دیگر
مثل کمک در کارهای خانه ، چون دیگر بمصرفم و اخلاق بدم گیر ندهند.
نماز خواندن و عبادت کردن از ترس جهنم یا پدر و جامعه
به خاطر تائید طلبی بود
- مثل کمک به منشی، خدمت کردن یا محبت به همسر و فرزندان جلوی دیگران تا مرا تائید کنند
خیلی مواقع می خواهیم کار مثبتی بکنیم ولی چون از فکر خراب خود بهره میبریم ، گاها نتیجه منفی می دهد.
- مثل حمل کردن یک معتاد برای اینکه ترک کند.
- مثل داخل مشارکت کسی رجوع کردن تا باو کمک کنیم.
- مواد مخدر و یا نیکوتین دادن بدیگران ، فکر میکردیم داریم کار درستی می کنیم.
درواقع انحراف فکری من بدین گونه است که هر کاری را حتی با نیات مثبت با فکری منفی از روی وسوسه فکری خراب میکردیم
- صادقانه ترین مقاصد ما برای سالم زیستن راه به جایی نمی برد.
- مشروب می دادیم بکسی که میخواد مواد و بگذاره کنار.
- می خواستم ترک کنم ، سالم زندگی کنم ، بدیگران کمک کنم ولی در عمل ، توان اجرای ان را نداشتم.
« توضیحات اظافه »
یک کار مثبت تشکیل شده از :
- نیت و انگیزه مثبت
- هدف مشخص و مثبت
- اراده سالم
- ابزار اجرای آن یعنی فضایل اخلاقی
- گفتار نیک
- کردار نیک
- پندار نیک
پس اراده من دست بیماری بود و توان اجرای آن را نداشتم.
امروز نقش من چیست؟
شناخت نقاط مثبت خودم
شناخت انگیزه انجام ان کار
سپس صادقانه عنوان کنم تا با روشن بینی ، تصویری روشن و واضح پیدا کنیم از خود و سعی کنیم بر محور عشق زندگی کنیم.
خداوند چطور دوست دارد ، آن گونه زندگی کنیم.