بله ، به خاطر عدم شناخت از مشکل اصلی خودم همیشه مواد مخدر را عامل اصلی می دانستم پس بهمین دلیل فکر می کردم همه چیز تمام شده
عهد و پیمان میبستم که دیگر لغزش نکنم ولی همیشه ” یک فکر احمقانه …
- تو اینسری فقط جشن ها بزن
- فقط توی جمع نشستی بزن
- ماده دیگری مصرف کن و رویه خودت و تغییر بده
- الان آگاه شدی و تو برنامه ای و ابزار داری میتونی یکبار مصرف و تجربه کنی
به واسطه منیت و خودمحوری ، نوعی احساس توانایی کاذب برایم می اومد که باعث میشد با اولین وسوسه لغزش کنیم
- به خاطر نداشتن اگاهی از تمام جنبه های بیماری اعتیاد و خودم ، نپذیرفتن شکست کامل و اینکه بیماری ما عودشونده است
- به واسطه خودمحوری و رعایت نکردن اصول بهداشتی و وسوسه شدن چون هیچ گونه حائل بین ما و لغزش نبود باعث می شد باز هم مصرف کنیم
چون راه زندگی کردن بلد نبودیم و پر از ترس و عدم عزت نفس ، همیشه به دنبال راهی میگشتیم تا خلأ ما را پر کند ، درواقع همیشه وجود افکاری بحران زا و انحراف فکری معتاد گونه باعث می شد تصمیمات غلط باز هم ما را بورطه مواد مخدر سوق دهد.
- امروز در برنامه ، از عجزهایم و از بدبختی و دردی که کشیدم به عنوان حائل برای جلوگیری از لغزش استفاده می کنم
- سعی می کنم راه جدیدی برای زندگی بیابم به واسطه کار کردن قدم ها
- می پذیرم قابلیت مصرف را از دست داده ام و بیماری من درصورت لغزش از اوج بدبختی آغاز می شود
- حضور در جلسات و مشارکت با راهنما راهی است تا از وسوسه رها شوم درواقع همیشه با خودمحوری زندگی میکردم امروز روش جدید کسب تجربه دیگران و اجرای اصول روحانی و صداقت روشن بینی و تمایل است تا تسلیم شویم.