رنجش ، احساس نارضایتی توام با ناراحتی است که درون خود با خشم همراه می شود .
ریشه رنجش ، انتظار و توقع از دیگران است ، وقتی بکسی اعتماد می کنیم یا بچیزی ایمان داشته باشیم و بعد انتظار ما براورده نشود ، یا به اعتماد و باور ما خیانت شود ، نتیجه ان رنجش می باشد .
- رنجش بواسطه ، کنترل و قضاوت، انحراف فکری و یاداوری گذشته دوباره فعال میشه ،رنجش بر دو نوع است ،
واقعی : وقتی اتفاقی برخلاف باورها و ارزش ها و قوانین جامعه و اخلاقی روی دهد ، رنجش واقعی است چون نتیجه ان خسارت برای ماست بطور مستقیم و یا غیرمستقیم.
مثل اینکه بما تجاوز شود ، از ما دزدی شود ، کسی به ماشین ما بزند و …
غیرواقعی : رنجشی است که ریشه ان انتظار و توقع من است از فرد مقابل
مثل اینکه دختر مورد علاقم من و دوست بداره ، گرداننده بمن حتما وقت بده ، و اگر نشد ما رنجش می گیریم.
رنجش نوشیدن جامی است زهرآگین تا ما بنوشیم و دیگران بمیرند.
- رنجش و خشم درونی ما ، نمی گذارند در لحظه باشیم و جویای خواست خداوند ، با احساس منفی و حال بد همیشه بدنبال انتقام جویی ، کینه و دشمنی هستیم.
- در قدم چهارم ما جستجوگرانه ان را شناسایی می کنیم و می نویسیم تا بتوانیم بواسطه عشق و محبت و بخشش روح خود را شفا بخشیم .
ولی باید یاد بگیریم که رنجش خود را یا ببخشیم و یا رها کنیم و ان را مثل قدم سوم بخدا بسپاریم ، تا مثل یک بالون اوج بگیریم.